نیایش

نیایش جان تا این لحظه 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن دارد

خدا جونم عاشقتم

خدا جونم عاشقتم

برای ظهور آقامون امام زمان (ع) صلوات ....
تاریخ : 31 خرداد 1392 - 10:39 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 1192 | موضوع : آرت بلاگ | 5 نظر

نیایش جونی رفته عروسی

نیایش جونی رفته عروسی

92/3/28
تاریخ : 31 خرداد 1392 - 10:35 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 942 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

آخر فوتبالیست میشی.........

این توپه یا هندوانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 


تاریخ : 31 خرداد 1392 - 10:32 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 809 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

سوغاتی عزیز جون

سوغاتی عزیز جون

این تاپ شلوارو عزیز تبرک کرده از مکه آورده البته دو دست لباس دیگه هم برای نیایش خانوم آورده که فعلا اندازه نیایش کوچولو نیست
تاریخ : 31 خرداد 1392 - 10:28 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 1191 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر

دوباره کمک .........

سلام مامانای مهربون نی نی پیج 

تو این چند وقتی که این وبلاگ و درست کردم همیشه منو با محبتتون شرمنده کردید هر وقت کمک خواستم دریغ نکردید از ته قلبم همتونو دوست دارم  

بازم به تجربیاتتون احتیاج دارم. اگه میشه بگین وقتی فرشته کوچولوهای شما می خواستن دندون در بیارن چه علایمی داشتن چون فکر کنم نیایش جونم می خواد قاطی دندون مرواریدا بشه منتظر جواباتون هستم لطفا کمکم کنید


تاریخ : 26 خرداد 1392 - 09:22 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 963 | موضوع : وبلاگ | 15 نظر

شیرین کاری های تازه نیایش جونم

نمی دونم چرا هر کاری که یاد میگیره بعد چند روز فراموش میکنه مثله نی نای نای کردن که دو روز بود فراموش کرده بود اما دیشب که رفتیم عروسی دوست باباییش وقتی برگشتیم دیدیم مدل جدیدیتری یاد گرفته و با دست باز نی نای نای میکنه و خودشم به دستاش نگاه میکنه

وایییی خیلی خوردنی میشه 

یکی دیگه از شیرین کاریای جدید نیایش جون اینکه زبون درازی میکنه که من قوبون اون زبون کوچولو و قرمزش بشم الهی

نیایش خانوم یاد گرفته نی نای نای بکنه و یه کار دیگه ای که جدیدا یاد

گرفته با دستاش انجام بده اینه که شصت دستشو روی شیمگش یا کف دست دیگش میزاره و می چرخونه. من عاشق این کاراشم


وقتی عطسه میکنه قبلش یه صدایی از خودش در میاره بعد عطسه میکنه که ما از خنده ریسه میریم


گل مامان امروز تونست با رورویکش راه بره وقتی هم بهش میگفتم آفرین خیلی ذوق میکرد و بیشتر سعی میکرد.مامانی فدای اون قدمای کوچولوش

بره

یه چند روزی حرف میزدی میگفتی اد . امه . ابا. اما حالا مثله اینکه فراموش کردی فقط جیغ میزنی اونم یه جیغای ظریف که من میمیرم براش

نیایش عاشق بازیگوشیه و خیلی کنجکاوه. و آیینه بازی و رورویک سواری رو خیلی دوست داره. عشق بیرونه و وقتی میریم بیرون کلی ذوق میکنه و جیغ میزنه و دی دید سواری رو هم خیلی دوست داره


از همون روزی که بدنیا اومد هر دو تا شصت پاشو بالا میگرفت هنوزم همین کارو میکنه.

همیشه هم پاهاشو روی هم میندازه جیگرم .

عاشق دستاشه و همش با انگشتاش بازی میکنه و شصت دستشو میگیره با دست دیگش و تو دهنش میکنه کوچولوی من خیلی بانمکه همه عاشقشن

وقتی غذا میخوره یا آب میخوره حرفم میزنه که خیلی بانمک میشه دوست دارم اون موقع کلی فشارش بدم بوس بوسش کنم راستی یه چیزه دیگه نیایش عاشق بوس کردنه و وقتی بوسش میکنی کلی میخنده هر چی هم اذیتش کنی هیچی نمیگه خیلی هم قلقلکیه وقتی هم دستشو از تو آستینش در میارم قلقلکش میاد و میخندهه خیلی مهربونه نانازم



تازگیا موقعی که خوابش میاد و داره میخوابه خودش سرشو تکون میده و بعدش که خوابش میبره دستشو میزاره روی چشماش که من عاشق این کاراشم.

خیلی شیطون شده هرکی میاد خونمون و بخواد بره دنبالش گریه میکنه و می خواد باهاش بره. باورم نمیشه اینقد زود این روزا داره میگذره بعضی وقتا دلم برای کوچولو تر بودنش تنگ میشه.

یه چیزه جالب وقتی میره حمام تو حمام اولش که آب بازی میکنه اما موقع شستن به جایی که گریه کنه خوابش میبره نمیدونم چرا؟


فکرکنم خنده رو ترین دخمل دنیارو دارم حتی با یه کار کوچیک صدای خندش در میاد مثلا دیروز با یه دستمال کاغذی که جلوی صورتش تکون میدادم کلی خندید ، من فدای اون خنده های از ته دلیش برم


تاریخ : 18 خرداد 1392 - 01:19 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 1500 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر

شش ماهگیت مبارک

دختر گلم دخترک صبورم قوربون اشکات بشم من میمیرم وقتی گریتو میبینم مامان فدات شه واکسنت خیلی درد داشت؟ بمیره مامان مثله اینکه این دفعه مثل دفعه های قبل نیست واکسنای قبلی فقط همونجا یه کوچولو گریه میکردی اما الان خیلی بی تابی. پاهای نازت درد میکنه که نمیتونی تکونشون بدی؟؟؟

الان خوابیدی خدا کنه وقتی بیدار شدی دیگه هیچ دردی نداشته باشی.

دوست دارم عشقم جون مامان دیگه گریه نکن آخه گریه هات خیلی مظلومانس ما تو این شش ماه گریتو ندیدیم الانم هم برا من هم بابایی خیلی سخته که گریتو ببینیم زود خوب شو گلم خدا کنه تب نکنی.

مامان جونا برا دخترم دعا کنید.


تاریخ : 17 خرداد 1392 - 03:20 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 981 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

خوش میگذره؟؟؟

نیایش خانوم عاشق ددر

اینجا هم شاندیزه که با عمو مجتبی و خاله پریسا و عمو مرتضی و خاله فرزانه و محمد معراج و مانیا که

نیومد عکس بگیره رفتیم خیلی خوش گذشت و شما کلی بازیگوشی کردی

 

 


تاریخ : 16 خرداد 1392 - 23:49 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 909 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

خوابت میاد گلم؟

خوابت میاد گلم؟

نیایش جون رفته فرودگاه بدرقه خاله جونا و عزیزجونش که عازم حجن ولی خسته شده و خوابش میاد برای همین یکم بداخلاق شده

92/3/7
تاریخ : 16 خرداد 1392 - 23:47 | توسط : مامان نیایش | بازدید : 899 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر