سلام مامانی ها و دوست جونیای نیایش جون

شرمنده خیلی وقته سری به خونه مجازی مون نزده بودیم ماشاالله نیایش جون بزرگ شده و وقت نمیشه زود زود بیایم پیشتون اما از این به بعد سعی میشه بیشتر بهتون سر بزنیم دلمون براتون یه ذره شده بود مخصوصا رز جون و مامانش ، امیر ارشا و مامان جونش، بهنود جان و مامانش ، بابا بزرگ طاها کوچولو که امشب تازه فهمیدم بدنیا اومده، و بقیه دوستامون 

نیایش:

تلفظ: niyāyeš

دعا همراه با تضرع و زاری به درگاه خداوند ؛ پرستش و احترام به کسی .

دیشب رفتیم حسینیه نزدیک خونه پدرجون چون قرار بود بابایی افطاری بده

قوربون اون شصتای پات برم که همیشه سربالان

شرمنده عکسا کیفیت نداره

این تاب و مامان جونی تازه برات خریده با این که خودت دو تا تاب دیگه داری که هنوز ازشون استفاده نکردی اما اینو دیده خوشش اومده و برات خریده دستش درد نکنه

یه عالمه  بووووووووووس برای مهربون ترین مامان و مامان جون دنیا

قوربونت بشم که تازگی یاد گرفتی مثله سنجد دهنتو باز می کنی میگی آآآآآآآآآآآآآآ 

مامان جونی خسته شدی من فدای این ناز خوابیدنت بشم

اینم بردیا کوچولو 10 روزه (نوه دایی مامان نیایش یعنی من)

وقتی گوشیو میزارم جا گوشت میگی ایو وچند تا صدای دیگه در میاری که نمی دونم معنیش چی میشه

وقتی بهت میگم بزن قدش دستتو بالا میاری و میزنی به دستم خودتم ذوق می کنی و کلی می خندی ب و س عشقمممممممممم

عزیزم هر روز یه کار جدید یاد می گیری دو روزه مثله سنجد دهنتو باز میکنی میگی اههههه از ته گلوت و میخندی آخرشم به گلوت فشار میاد و سرفت میگیره یا آخرش که دهنت بازه خمیازه میکشی وایییییی که می خوام اونجا بخورمت جیگر

مامان جونم این رقصت منو کشته تازگیا حرفه ای کار میکنی ، خواننده هم شدی حتی وقتی از خواب بیدار میشی اول دستتو میاری بالا و می چرخونی آخ من میمیرم برای این شیرین کاریات

عاشق آینه بازی و صحبت کردن با گوشیه قوربونش برم

تازگیا هم میتونه خودش بدون کمک بشینه

92/4/2: زمزمه ها تبدیل به حرف هایی مثله ادددددد و اب ب ب ب شد هوراااااااا

92/4/1: امروز صبح دیدم داره زیر لب یه چیزایی زمزمه میکنه ، بی صدا فقط لباش تکون میخورد . آخ که من قوربون اون لبای کوچولوش بشم.

92/3/31: یاد گرفته شیمگشو جلو میده (البته فک کنم یه مدل دیگه به رقصیدنش داره اضافه میکنه هر روز با دستاش یه مدل میرقصه که شیمگشو هم به اونا اضافه کرده)

سومین سالگرد ازدواجمون بهت تبریک میگم عزیزم

این ماه ، ماه خیلی سختی بود هم برای من ولی بیشتر برای تو عشقم همینم باعث شد که سالگرد ازدواجمونو فراموش کنیم خیلی ناراحت شدم بهت حق میدم که با این مشغله هایی که داری فراموش کردی اما خودم چی؟؟؟؟؟ از خودم ناراحتم کلی برنامه واسه امشب ریخته بودم نمی دونم چرا فراموش کردم ازت معذرت می خوام عزیزم . امیدوارم این روزای سخت زودتر تموم شه و زندگیمون مثه قبل شه و بیشتر با هم باشیم .

دوست داریم بابایی مهربون